Print Friendly, PDF & Email

پذیرش نگاه و سلایق متفاوت یکی از بزرگ‌ترین توانمندی‌های ارتباطی است و اینکه در سایه چنین قدرتی بتوانیم ساده، تعاملی و با تکیه بر عقلانیت صحبت کنیم ما را به اثربخشی بر مبنای گفت و گو نزدیک می‌سازد.

پایگاه خبری یزد باما ؛ فاطمه شریفی : چرا گفت وگو کردن اهمیت دارد؟این سئوالیست که شاید برای بسیاری از ما پیش می‌آید.در جمع خانواده، دوستان، محیط کار و سایر ارتباطات اجتماعی صحبت‌های کوتاه و بلندی داریم که هر کدام در جایگاه، موقعیت و زمان خود دارای اهمیت فراوان هستند.
از دیگر رو یکی از علل برتری انسان برقراری ارتباط به واسطه قدرت تکلم و حرف زدن است، با حرف زدن می‌توانیم نیازهای اساسی خود را برطرف کنیم، همچنین می‌توانیم احساسات و عواطف خود را در موضوعات مختلف بیان و به بحث و تبادل نظر با افراد و گروه‌هایی با سلایق متنوع بپردازیم.
برقراری ارتباط موثر در سایه گفت و گو با اثراتی از جمله ایجاد رابطه با دیگران، توسعه روابط شغلی و کاری مناسب،داشتن احساس برتری، ابراز احساسات، افکار و ایده‌ها ، تبادل اطلاعات، ایجاد شناخت دو طرفه، رسیدن به اهداف مورد نظر با قانع کردن دیگران، بیان قابلیت‌ها و توانایی‌های شخصی، تحول و تاثیر گذاشتن بر یکدیگر، زمینه‌سازی برای رفع اختلافات فکری ،آگاه‌سازی، تصویرسازی مناسب ارتباطی و … همراه است.
متاسفانه امروزه در جامعه با انواع مختلفی از آسیب‌های اجتماعی و روانی روبه رو هستیم، مسائلی که ریشه‌های اصلی اغلب اتفاقات و جریان‌های آزاردهنده پیرامون حتی برخی خشونت ها و آسیب های غیرقابل جبران جامعه را می توان در آن جستجو کرد.
یکی از مولفه‌های موثر بر وقوع چنین اتفاقاتی ضعف در گفت و گو و فاصله گرفتن از حرف زدن به ویژه ارتباط دو سویه است.انگار در بسیاری از موضوعات نه اینکه نخواهیم حتی بلد نیستیم حرف بزنیم؛ به جای حرف زدن سپر دفاعی دست می‌گیریم و بدون هیچ انعطافی به موضع‌گیری و پیش داوری مشغول می‌شویم.
گاهی اوقات موضوعات پیش روی ما آنقدر هم جدی نیستند اما از این رو که بلد نیستیم نظرات خود را شفاف، روشن و منطقی بیان کنیم در چالش‌های عجیبی گرفتار شده و اینجاست که به دلیل عدم مهارت‌های ارتباطی مسئله‌های کوچک به دغدغه‌های بزرگ و گاه غیر قابل جبران تبدیل می‌شوند.
و اما چرا گفت و گو این قدر مهم است؟ در ارتباطات اجتماعی و حتی حل و فصل مسائل فردی اغلب سه راه حل اولیه وجود دارد که به ذهن افراد و گروه‌ها می‌رسد و نسبت به اجرای آن دست به عمل می‌زنند؛اولین راه گفت و گو است.
اگر در فرآیند گفت و گو نتیجه‌ای حاصل نشد دو راه دیگر بیشتر باقی نمی‌ماند که دومین راه خشونت است؛ یعنی برای رسیدن به تفاهم و نتیجه قابل قبول؛ فرد ، گروه و یا نهادی به زور متوسل می‌شود و برای مقصود مورد نظر اقداماتی انجام می‌گیرد که اغلب با تبعات نادرست همراه بوده و حتی اگر نتیجه مورد نظر حاصل شود اما جریان سازی غلطی را برای سایر موضوعات متاثر از خود به همراه دارد.
راه سوم این است از این رو که ممکن است خشونت هزینه‌اش بالا باشد ، باب گفت و گو نیز بسته شده است؛ راه دیگر یعنی فریبکاری و دروغ‌گویی به میان می‌آید و این موضوع یعنی در جامعه‌ای که باب گفت و گو بسته شد؛ درهای خشونت و دروغ باز می‌شود.
بر این مبنا تبعات خشنونت و دروغ گویی برای یک جامعه نیز نقطه‌ای بی نهایت و غیرقابل مدیریت است.از این رو علاوه بر توجه دستگاه‌های اجرایی و نهادهای مرتبط برای آموزش مهارت‌های گفت و گو محور با تمرکز بر نهاد خانواده هر فرد نیز باید نسبت به تقویت مهارت گفت و گو در خود حساس بوده و احساس مسئولیت کند.
باید بتوانیم فعالانه گوش کنیم و قضاوت خود را معلق نگه داریم یعنی در حین گوش دادن سعی نکنیم دنبال جواب باشیم زیرا یک گفت و گوی موفق با شنیدن آغاز می‌شود ، در حالیکه اغلب ما از گفت و گو تنها گفتنش را یاد گرفته ایم.
شجاعت ارتباطی در فریاد زدن و تند خویی نیست ؛ مهارت آرامش، پذیرش نظر مخالف و تفکر متفاوت یکی از بزرگ‌ترین توانمندی‌های ارتباطی محسوب می‌شود و اینکه در سایه این قدرت بتوانیم ساده، محترمانه، با دلایل روشن و بر مبنای عقلانیت صحبت کنیم ما را به اثربخشی ارتباطی بر مبنای گفت و گو نزدیک می‌سازد.
بر مبنای آنچه مطرح شد تقویت مهارت گفت و گو راهکاری موثر و چندگانه است که علاوه بر اثرات مثبت فردی و خانوادگی در جلوگیری از بروز اتفاق‌های ناخوشایند اجتماعی و آسیب‌های غیرقابل جبران یا هزینه بردار برای اصلاح و بازگشت تاثیر بسزایی دارد و توجه به این مولفه بسیاری از تنش‌های فردی، خانوادگی و اجتماعی را قابل مدیریت ساخته و تهدیدها را به فرصت تبدیل می‌کند.بیا با هم حرف بزنیم!