«سید محمد کاظم مدرسی» امام جمعه بخش مرکزی یزد: عاشورای ابا عبدالله الحسین (ع) از دو نیمه تشکیل شده است، نیمه اول تمام همت برای خلق پیام عاشورا بود ،اما درنیمه دوم تمام هدف ابلاغ پیام عاشورا است.
به گزارش پایگاه خبری یزدباما ،«سید محمد کاظم مدرسی» قائم مقام شورای حوزه های علمیه استان درمراسم شام غریبان شهدای دشت کربلا – مدینه العلم کاظمیه بیان کرد : عاشورای ابا عبدالله الحسین (ع) از دو نیمه تشکیل شده است، از آن زمانی که سیدالشهدا از ماه رجب سال ۶۰ هجری قمری از مدینه حرکت کردند تا زمانی که اهل بیت سید الشهدا سرافراز اما غمگین به مدینه بازگشتند حدود یکسال قمری طول کشید.
از رجب تا محرم و تا عصر عاشورای سال ۶۱ نیمه اول و از عصر عاشورای سال ۶۱ تا روز بازگشت خاندان مطهر سید الشهدا به مدینه منوره نیمه دوم شکل گرفت.
این دو نیمه دارای نقاط فراوان مشترکی هستند هم چنان که نقاط تمایز متعددی را هم دارند.ما در رابطه با سیدالشهدا و واقعه عاشورا گاهی با سئوال چگونه و گاهی با سئوال چرا وارد می شویم.چگونه جریان عاشورا به وقوع پیوست یک بعد احساسی است و اما چرا به وقوع پیوست یک بعد بصیرتی و معرفتی است و هر دو بعد جریان کربلا برای بشر ضروری خواهد بود.
اگر یکی منهای دیگری باشد آن جریان برای ما ناقص خواهد بود.اگر احساس منهای تعقل و بصیرت در جریان کربلا رقم بخورد برای ما کربلای تام نخواهد بود و اگر تعقل منهای احساسات هم وجود داشته باشد این چنین شوری را در جامعه بشری ایجاد نمی شود.
یکی از نقاط تمایز بین نیمه اول و نیمه دوم عبارت است از آنکه در نیمه اول تمام همت برای خلق پیام بود یعنی حضرت سیدالشهدا از جریان حرکت از مدینه منوره به مکه مکرمه تا مقصدی که برای کوفه انتخاب کردند و درنهایت به کربلا رسیدند تا عصر عاشورای سال ۶۱ تمام هدفشان خلق پیام بود.
اما درنیمه دوم تمام هدف ابلاغ پیام است، پیام خلق و آفریده شد، اما این پیام نیاز دارد به مبلغ و ابلاغ، ابلاغ این پیام از عصر عاشورا شروع می شود و تا امروز که هنوز هم بر دوش من و شما سنگینی می کند.
در نیمه اول یاران عموما با سلاح و ابزار جنگی بودند اما در نیمه دوم یاران سلاحی نداشتند.در نیمه اول عموما یاران مردان رزمنده و جوانان پا به کار بودند اما در نیمه دوم یارانی که برای ابلاغ پیام جریان کربلا پا به عرصه وجود گذاشتند معمولا بانوان ،کودکان و نوجوانان باقی مانده از کربلا بودند.
اولین نقطه مشترک در این دو نیمه عبارت است از رهبری واحد به این معنا که هم در نیمه اول و همه در نیمه دوم رهبری این نهضت بر دوش انسان های کامل و معصوم بود.رهبران شایسته ای که هیچگونه نقطه ضعفی در زندگی آن ها وجود نداشت.
در نیمه اول رهبری بردوش سیدالشهدا بود و درنیمه دوم هر چند حضرت زینب (س) نیز نقش آفرینی کرد اما رهبری اصلی بر دوش امام سجاد (ع) بود .اگر این نهضت توانست بشریت را متحول کند و در هر زمانی بجوشد و بخورشد، تربیت کند و رشد دهد و به جاهای مختلف انتقال پیدا کند به این دلیل است که رهبری هر دو نیمه بر دوش ولی خدایی بود که ولایتش بر همگان ثابت شده است.
ما در بین واجبات شاید کمتر واجبی را داشته باشیم که اگر قضا شد قابل جبران نباشد؛اگر نماز به هر دلیلی از من و شما قضا شود قابل جبران است، اگر یک زمانی حج بر ما واجب شود و انجام ندهیم به هر دلیلی قابل جبران است.
اما آنچیزی که قابل جبران نیست رهبری و پذیریش ولایت است.اگر ولایت من الله از سوی جامعه ای قضا شود دیگر قابل جبران نیست.ما در طول تاریخ می بینیم گاهی ولایت من الله در جامعه مسلمین قضا شد و جامعه نتوانست جبران کند.
بعد از رحلت وجود مبارک خاتم الانبیا ولایت در جامعه مسلمین قضا شد؛ آیا راه جبرانی داشت؟ تا امروز و تا پهنه قیامت جز در زمان ظهور ولی العصر (عج) امکان قضا برای این ولایت وجود ندارد.
در زمان امام حسن مجتبی (ع) و در زمان سیدالشهدا نیز این چنین شد؛ عده ای ولایت سیدالشهدا را قضا کردند و نتوانستند به وقت خود انجام وظیفه کنند بعدها هم خواستند جبران کنند و گروه های متعددی ببه وجود برای جبران ولایت به وجود آمدند؛ از جمله گروه توابین و گروه های دیگر قیام کردند اما هیچکدام نتوانستد جبران قضای ولایت کنند و این موضوع یکی از مهم ترین درس های قیام اباعبدالله الحسین (ع) است.
این موضوع برای هر جامعه ای باید به عنوان یک درس اساسی تلقی شود.از این جهت که ولایت از هر اصل و عبادت دیگری در فرهنگ اسلامی به خصوص در فرهنگ مکتب اهل بیت جایگاه ویژه ای دارد و از برتری خاصی برخوردار است.
اگر می بینیم جریان عاشورای اباعبدالله موجی ایجاد می کند به خاطر آن است که رهبری من الله دارد و اگر دین اسیر در دست اشرار شود، ولایت قضا می شود و دین منهای امامت، ولایت و رهبری خطرناک است.
امروز تمام همت و تلاش دشمن از آن کسانی که ضربه خورده در دست این نظام هستند از وهابیت تا آمریکایی های غاصب در تلاشند ولایت را در این جامعه قضا کنند و دین منهای ولایت را در جامعه حاکم کنند.
دین منهای ولایت به چه معناست؟ اسلام منهای ولایت یعنی بنیان و ساختمانی بدون نگهبان که هر کسی برسد و از هر گوشه ای از این ساختمان چیزی را برای خودش برگیرد و زمانی نگاه کنیم ببینیم تنها اسمی از اسلام و قرائتی از قرآن باقی مانده است.
نقطه مشترک بعدی بین دو نیمه این است که یاران صبور، مقاوم، با انگیزه ، دارای هدف مشترک و عزت نفس را شاهد هستیم که از همان ابتدای حرکت ابا عبدالله آن انسان های صالحی با او همراه شدند.
لازم به توجه است رفتار اباعبدالله در شب و روز عاشورا بر حسب ظاهر متفاوت است.در شب عاشورا می فرماید چراغ ها را خاموش کنید هر کس می خواهد از ما جدا شود، جدا بشود اما در ظهر عاشورا فریاد می زند هل من ناصر ینصرنی؟
بر این اساس امام دنبال انسان های طیب و طاهری می گردد که بتوانند هم در خلق و هم ابلاغ پیام تاثیر گذار باشند.امام به دنبال طیبین می گردد به دنبال کسانی که با او هم صدق باشند.این شعار ابا عبدالله است از زمانی که او را مجبور می کنند برای بیعت و نمی پذیرد هیهات منا الذله را بیان و سازش را نفی می کند تا زمانی که خاندان سیدالشهدا بی سرور و سالار وارد مدینه می شود پیام هیهات منا الذله را می شنویم.
این همان چیزی است که انقلاب اسلامی بر روی آن پایه ریزی شد. این همان چیزی است که امروز دشمنان از فرهنگ شیعه نگرانند که نکند این شعار توسعه یابد.همان چیزی است که نه سازش نه تسلیم فقط نبرد با دشمنان قسم خورده، این درسی است که ما از کربلای امام حسین یاد گرفته ایم.
دشمن می خواهد با حیله های مختلف در این زمینه مردم را به خواب ببرد و با ابزارها و روش های مختلف سرگرم کند تا بی تفاوت و بدون هدف تنها وقتشان را بگذرانند و فرصت ها و سرمایه هایی که دارند را از دست بدهند اما مردم ما نشان داده اند که همواره با بهره گیری از معرفت های عاشورا و درس های قیام امام حسین (ع) با بصیرت و معرفت عمل خواهند کرد.
ما در طول تاریخ معصومین سراغ نداریم که همه خاندان عصمت و طهارت در یک جریان حضور پیدا کنند غیر از جریان مباهله که شمه ای از جریان کربلا را می توان در آن مشاهده کرد و از این جریان به بعد نداریم که معصومی با همه زن و فرزندانش در جریانی حضور پیدا کرده باشد الا جریان کربلا.چرا؟ چون اصل اسلام در خطر بود.
امام حسین در زمانی قیام می کند که برخی در مسیر دفن اصل اسلام اند.اینجاست که نیاز به قیام است.خواهران و برادران عزیز بخوانید تاریخ اباعبدالله را ،به چرایی جریان اباعبدالله هم توجه داشته باشید.
در پایان وظیفه خود می دانم از همه دست اندرکارانی که در طول ایام محرم چراغ عزاداری و معرفت نسبت به ابا عبدالله حسین را در چهارگوشه شهر و استان روشن و منور کردند تقدیر و تشکر نمایم.
گرچه متاسفیم برای حرکتی که از سوی برخی افراد اتفاق افتاد که جریان کرونا را مطرح و هیئت ها را تعطیل اعلام کردند ، حیف شد و فرصت طلایی و ارزشمندی را از دست دادیم حتما نباید هیئت هایمان سیار باشد ما در استان و شهر دارالعباده هیئت های تثبیت شده برای جریان یابی شور و شعور حسینی در کنار یکدیگر نیاز داریم تا جامعه بتواند از این جریان برداشت معرفتی نماید.
و باید دانست ما تنها ابزاریم و این محرم است که ما را زنده می کند و عاشورا است که ما را احیا می کند پس وظیفه داریم این چراغ را روشن کنیم و آن چراغ است که می تواند نور را در ما بتاباند و وجودمان را روشنی بخشد./پایان