پایگاه خبری یزد باما :حمید رضا صالحیه مدیرمسئول دوماهنامه هنری راچینه: گاهی ناملایمات و بی‌مهری‌های متولیان فرهنگ و هنر، مجبورت می‌کند روی همه باورها و آرمان‌هایت خط بکشی.

پایگاه خبری یزد باما :حمیدر ضا صالحیه مدیرمسئول و صاحب امتیاز دوماهنامه هنری «راچینه» در یادداشتی که در این دوماهنامه به چاپ رسانده است از فرهنگ و هنر و مشکلات پیش رو و تجربیات خود می گوید که در ادامه می خوانید :

گاهی باید روی آرمان هایت خط بکشی

زیربنای توسعه هر کشوری، به فرهنگ وابسته است. فرهنگ را راهکار موجه برای رفع هر گونه نیاز جامعه تعریف می‌کنند، یک عنصر اصلی و لازم در هر جامعه. مشخص است که ورود به این عرصه تنها با عشق ممکن است زیرا فعالیت‌های فرهنگی زمان بر و پر هزینه هستند و در مقابل در آمدزایی کمی دارند. همین عشق و علاقه به هنر این مرز و بوم بود که سال‌هاست عرصه ی پر مخاطره فرهنگ و هنر را برای فعالیت انتخاب کردم. معتقدم یا نباید کاری را انجام داد یا اگر وارد عرصه‌ای می‌شوی باید به بهترین نحو آن را اجرا کنی. به همین علت تلاش کردیم فعالیت‌هایمان در تمام عرصه‌هایی که در آن پا گذاشتیم به خصوص انتشار فصلنامه “چیدمان” در بالاترین سطح از کیفیت باشد و همین مسأله هزینۀ زیادی را به موسسه تحمیل کرده است.

با توجه به اینکه فرهنگ همیشه یکی از دغدغه‌های دولتمردان بوده، قوانین حمایتی نیز در خصوص فعالیت‌های فرهنگی و هنری وجود دارد. مثلاً تبصره 3 ماده 139 اصلاحی قانون مالیات های مستقیم، فعالیت‌های فرهنگی و هنری از جمله، مطبوعات، انتشار کتاب، برگزاری جشنواره‌های فرهنگی و هنری و… را از مالیات معاف کرده، اما چگونه است که موسسه‌ای که سال‌هاست تمام فعالیت‌هایش حول محور فرهنگ و هنر می‌چرخد، زیر بار مالیات‌های سنگین کمر خم می‌کند؟! در میان ناملایمات این زمانه، سر و کله زدن موسسه با مأموران دارایی، عدم وصول مطالبات و افتادن در هزار توی بروکراسی اداری کمی خنده‌دار و البته دردآور است. مدیریت و طرز تفکر خشک و زورگویانه برخی از مدیران و سستی ادارات مربوطه مثل ارشاد دست و پاگیر می‌شود و این حمایت در حد ادعا باقی می‌ماند. ارشاد مثل همیشه نظاره‌گر است و فقط زمانی دخالت می‌کند که بتواند شیوه تفکر خود را بر فرهنگ و موسسات فرهنگی حاکم کند، هر چند اداره ارشاد ید طولایی در ایفای نقش حاکمیتی و در حالت خوش‌بینانه پدر مأبانه دارد که خط‌کش بگذارد بر فعالیت‌های فرهنگی و… مدعای این حرف‌ها هم عدم پیشرفت فرهنگ و هنر یزد در عرصه‌های مختلف طی این سال‌هاست.

گرانی کاغذ و چاپ و هزینه‌های دیگر یک نشریه سبب شد چشم امیدمان به یارانه مطبوعات باشد اما واقعیت این است بر خلاف آنچه از سوی وزارت ارشاد به عنوان شاخص‌های مؤثر در دریافت یارانه اعلام شده، فصلنامه تخصصی چیدمان با کیفیتی بالا در چاپ و در مطالب، با گستره‌ی توزیع کشوری و هزینه‌های سرسام‌آور دیگر، آنچه که به عنوان یارانه دریافت کرد بیشتر به یک شوخی شبیه بود! همین موضوع و مسائل مالی و مشکلات پیش آمده مجبورمان کرد دست به ابتکار جدیدی بزنیم، که “راچینه” تازه متولد شده را به “چیدمان” 4 ساله پیوند دهیم، شاید بتوانیم کمی از مشکلات بکاهیم و در عین حال به باورهای خودمان پایبند باشیم.

برخلاف ادعاها در تمام سال‌های پس از انقلاب، متولیان فرهنگ و هنر این کشور نتوانستند آنگونه که شایسته است پاسدار هنر و فرهنگ باشند. واقعیت این است که با دستور، امر و نهی و با دور زدن قانون نمی‌توان اثر هنری ایجاد کرد، با بستن دست و پای موسسات فرهنگی، نمی‌توان انتظار داشت فرهنگ بومی و ایرانی-اسلامی در زندگی همه جاری شود. دوری از فرهنگ غرب و نفوذ فرهنگ ایرانی در بین جوانان از دغدغه‌های همیشگی نظام بوده است، اما تا زمانی که قانون‌های نوشته شده به طور کامل اجرایی نشود و حمایت‌های مالی و معنوی از موسسات فرهنگ و هنر صورت نگیرد، وضعیت به همین شکل خواهد ماند.

باید آنقدر خوب باشی که بتوانی بیش از 20 سال در عرصۀ پر مخاطرۀ فرهنگ و هنر آن هم در شهری مانند یزد، دوام بیاوری. اما گاهی ناملایمات و بی‌مهری‌های متولیان فرهنگ و هنر، مجبورت می‌کند روی همه باورها و آرمان‌هایت خط بکشی.