پایگاه خبری یزد باما ؛ به گزارش سایت ایران تئاتر ؛محمد تقی احتیاط یکی از پیشکسوتان تئاتر یزد به شمار می‌رود که در زمینه تئاتر و پاسداری از جایگاه این هنر ارزشمند سختی‌های بسیاری را به جان خریده ولی هیچ گاه رسالت تئاتر را با چیز دیگری تاخت نزده است. احتیاط در دهه‌ی۵۰، از دانش و تجربه ی بزرگانی مانند محمدساربان و حمید مظفری کارشناسان تئاتر یزد، توشه اندوخته است.در کارنامه‌ی او کارگردانی نمایش‌هایی مانند: «داش آکل»، «دعوت»، «پهلوان اکبرمی‌میرد» و … به چشم می‌خورد.آخرین تجربه کارگردانی او نمایشی است به نام «قرعه برای مرگ» که در بهمن ماه ۹۴ در تالار فرهنگ یزد روی صحنه رفت. داوری جشنواره‌های گوناگون، عضویت در شورای صدور پروانه نمایش، عضویت در هیئت امنای خانه نمایش یزد و … از دیگر فعالیت های این تئاتری پیشکسوت به‌شمار می‌رود. با محمدتقی احتیاط درباره آموزش تئاتر در شهرستان ها، ماهیت جشنواره‌های تئاتر و حاشیه‌های این هنر و… گپ زدیم؛ آن چه می‌خوانید گزیده‌ای است از گفت و گوی انجمن نمایش یزد با مردی که با تئاتر یزد زندگی کرده است.

محمد تقی احتیاط : خوشبختانه چندی است که حرکت‌های خوب و ارزشمندی برای آموزش تئاتر در یزد برداشته شده که باید به  دست اندرکاران آن،  بویژه انجمن هنرهای نمایشی و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان دست مریزاد گفت.

خواهش من از همه دوستان تئاتری – چه جوانان و تازه واردها و چه قدیمی ترها- این است که مقوله‌ی آموزش را جدی بگیرند و با شرکت در دوره‌های آموزشی که در سطوح گوناگون برگزار می شود، دانش تئاتری خود را به‌روز کنند.

بر این باورم که حضور در این نشست‌های آموزشی حتی برای کسانی که ادعای پیشکسوت بودن را دارند، می تواند گونه‌ای داد و ستد فرهنگی هنری باشد و زمینهی مرور اندوخته‌ها را فراهم کند.

با شرکت در این دوره‌ها – این که مربی و استادش چقدر بیشتر از ما بداند، چندان مهم نیست- می توانیم با هم گفت و گو کنیم و از هم بیاموزیم، حتی اگر یک نکته کوچک باشد که فراموشش کرده باشیم، یا پرسشی برایمان پیش بیاید که ما را به جست و جو برای یافتن پاسخ وادار کند؛ همه‌ی این ها یعنی آموزش.

 در یک سال گذشته گام های خوب و موفقی  در راستای آشتی تماشاگر با تئاتر برداشته شده است، اما باید حواسمان باشد که ادامه‌ی این راه، گونه‌ای مراقبت و مواظبت می خواهد!

باید حواسمان باشد که به بهانه‌ی خواست مردم به دام نمایش‌ها و اجراهای عوام پسند نیفتیم؛ چراکه خواست جامعه با نیاز جامعه و نمایش‌های عوام پسند با نمایش‌های عامه فهم تفاوت دارند!

هنرمندان تئاتر باید نیاز جامعه را بدانند و بشناسند و در پی تولید آثاری باشند که عامه‌ی مردم آن را بفهمند و بدین گونه پاسخ گوی نیاز جامعه باشند.

امروزه گفته می‌شود که جامعه ایرانی به خنده و شادمانی نیاز دارد، این دیدگاه کاملا درست است ولی اجازه نداریم به این بهانه با اجرای بعضی از نمایش ها که به ناحق پیشوند «طنز» بر آن ها گذاشته شده، سطح سلیقه‌ی جامعه را پایین بیاوریم.

اجرای تئاتر، یک کار فرهنگی، هنری است که می بایست در راستای بالا بردن سطح فرهنگ، آگاهی و شعور اجتماعی باشد؛ بنابراین چنان چه این حرکت ارزشمند که در راستای آشتی مردم یزد با تئاتر برداشته شده، درست هدایت نشود، می تواند دستاورد منفی و زیان باری داشته باشد!

 پیش از هرچیز بگویم که برگزاری جشنواره‌ها به این صورت را قبول ندارم! سال‌هاست که همه کوشش و انرژی و برنامه ریزی ما تئاتری‌ها برای رسیدن به جشنواره‌های گوناگون هزینه می‌شود.

سال‌هاست همه می گوییم که جشنواره زده شده‌ایم ولی بازهم دلمان برای جشنواره‌ها می تپد و هر روز فراخوان جشنواره‌ای تازه با عنوانی دهان پرکن در سایت ها دیده می شود!

سال‌هاست که برای جشنواره‌ها، تئاتری را  روی صحنه می بریم، گویی فراموش کرده ایم که تئاتر باید برای مردم و جامعه تولید شود، و از میان این تئاترهاست که جشنواره پدید می آید.

درست و شایسته این است که هنرمندان تئاتر پس از یک سال، گرد هم آیند و جشنی برپا کنند و در این جشن که «جشنواره»خوانده می‌شود، به ارزیابی تولیدات تئاتری یک سال گذشته‌ی خود و نیز داد و ستد هنری، فرهنگی بنشینند.

ولی چه سود که باز باید آن جمله‌ی نخ نما شده‌ی همیشگی را بگویم که: امروزه بیشتر ما جشنواره زده شده ایم!

در جشنواره‌ها باید کارهایی برگزیده شود که بتوان آن نمایش برگزیده را به‌عنوان شاخص و ملاک تئاتر آن استان پذیرفت ولی افسوس که در بیشتر موارد – نه همیشه و همه جا- از داوری‌های گاه سیاستی، فرمایشی و ناشیانه بعنوان آسیب دیگر جشنواره ها یاد می‌شود.

برای نمونه گاهی در بیانیه های داوران شنیده ایم که هنرمندان را به اجرای شیوه های نو رهنمون می کنند یا این که نمایشی را به دلیل بکاربردن شیوه های نو در اجرا، بعنوان کار برگزیده معرفی کرده اند؛ و مشکل درست از همین جا برای یک کارگردان جوان و جویای نام شهرستانی آغاز می شود. چرا؟… چون هنگامی که تعریف درستی از این عبارت داده نمی شود، آن کارگردان جوان تازه از راه رسیده که به پیروی از منِ پیشکسوت، جشنواره زده شده؛ به بیراهه می رود و هرکار بی منطق و و بدون چهارچوبی را شیوه ی اجرایی تازه می خواند و منتقدانش را متهم می کند که نمایشش را نفهمیده اند!

بنابراین باید همه‌ی ما نگاه و رویکردمان به جشنواره ها را تغییر دهیم و بر سیاست گزارن هنر و تئاتر کشور است که با برنامه ریزی کارشاسانه و درست خود، به این تغییر نگاه و زاویه کمک کنند.

 درباره فضای کنونی فرهنگ و هنر کشور و فشارهایی که هر روز از سویی به هنرمندان و آثارشان وارد می‌شود، می توانم بگویم آسمان هنر و فرهنگ کشورمان طوفانی و پرآشوب است و گروهی همچنان با خورشید دشمنی می ورزند.

ناگفته پیداست که گروهی ناآگاه و شاید مغرض در تکاپو هستد تا تکثر و گونه گونی آثار هنری را به یک دیدگاه انحصاری منطبق کنند که با فهم و برداشت خودشان از دین و فرهنگ و هنر، هم خوانی دارد.

بی گمان مسئولین فرهنگ و هنر کشور به خوبی می داند که چنین برخوردهایی با هنرمند و هنرش نه تنها آن‌ها را سرخورده می کند بلکه سرخوردگی و ناامید شدن مردم را نیز در پی دارد.

بنابراین بر تک تک روشن فکران جامعه و دل سوزان فرهنگ و هنر و نیز ما هنرمندان تئاتر این مرز و بوم وظیفه است که ضمن پافشاری بر حقوق اجتماعی و صنفی خود، در چهارچوب قانون و شرع و عرف، برخوردهای انحصارطلبانه و ضد هنر و ضد قانون را برنتابیم و با بهره مندی از هر وسیله مجاز قانونی با این گونه حرکت های غیرقانونی و ناشایست به رویارویی برخیزیم.

من نیز همانند همه ی مصاحبه شونده ها، بعنوان سخن پایانی برای همه مردم کشورم بویژه هنرمندان راستین و صد البته برای اعضای خانوده ی تئاتری ام، تندرستی و سربلندی و روزهایی روشن را آرزو می کنم و از سایت ایران تئاتر که این فرصت را در اختیار من گذاشت، سپاسگزارم.