به نام هستی بخش
نقد نمایش چشم اندازی از پل
به گزارش پایگاه خبری یزد باما ، رضا امیر خانی نویسنده و هنرمند تئاتر و سینما ، شامگاه دوازدهم تیرماه نود و هشت شمسی به تماشای نمایش چشم اندازی از پل به نویسندگی آرتور میلر آمریکایی که با قلم آقای محمد تقی احتیاط بازنویسی شده است نشست.
متن:
چه ساده است آدمی که پندارد همه ترسیم و تصویریست به قاعده و پر و پیمان از آن چه او می خواهد و چه دشوارست که نداند و نخواهد بداند و به خود بباوراند که گیتی همیشه همساز او بر مدار نمی چرخد. ادی کاربن باربر با همسر و خواهرزاده همسرش کاترین در محله ای نزدیک پل بروکلین در نیویورک زندگی می کنند. ادی باربر بیش ازحد نسبت به کاترین حساس است و او را دوست می دارد که شیفته اوست. همه چیز به روال عادی می گذرد تا این که ماجرای ورود پسرعموهای همسرش مارکو و رودلفو درامی را پدید می آورند که در نهایت به فاجعه می انجامد. کاترین شیفته رودلفو جوان موبور ایتالیایی می شود که قصد ازدواج نیز دارد و همین موجب خشم و عصبانیت ادی کاربن می شود. هر لحظه که می گذرد فضا تغییر می کند. کاترین دلداه رودلفوست و ادی کاربن می خواهد که این آشنایی ریشه دار نشود. همه تلاش خود را می نماید اما کارساز نیست. رودلفو و مارکو غیرقانونی به آمریکا آمده اند و در صورت دستگیری از کشور اخراج می شوند. این تنها برگ برنده ایست که ادی کاربن می تواند با آگاه نمودن پلیس به تغییر وضعیت پدید آمده خاتمه دهد. اما رگه هایی از غیرت و مردانگی مانع چنین ناپسندیست. هر چه زمان می گذرد وضعیت پدید آمده برای ادی کاربن غیر قابل تحمل تر می شود کاترین و رودلفو تا پاسی از شب به سینما می روند و خوشگذرانی می کنند. ادی که کاترین را چنین عاشق رودلفو می بیند. برایش از ظاهری بودن عشق رودلفو می گوید که دلیل دوست داشتنش و ازدواج با رودلفو تبعیت آمریکایی را برای وی رقم می زند. کاترین که بذر شک در نهادش جوانه می زند پیشنهاد زندگی مشترکشان در ایتالیا را با رودلفو مطرح می نماید که با مخالفت رودلفو در می یابد ادی به گزاف سخن نگفته است و همینجاست که برای دلسوزی ادی می گرید.از منظر کاترین ادی کاربن توجه بیشتری می خواسته و می خواهد که به دلیل بی توجهی خاله اش ( همسر ادی) کاترین را شیفته خود می دیده و حال با از دست دادن ابراز علاقه کاترین باید افسرده و عصبی و پرخاشگر باشد. کاترین به ادی حق می دهد. اما داستان خاتمه نمی یابد . ادی تنهاست و از اوضاع نگران است. دوست وکیلش نیز حق و قانون را یار و یاور ادی کاربن نمی داند و وی مایوس و سرخورده باز به خانه می آید این بار جدال و ستیز را علنی می نماید می خواهد به رودلفو فن بو کس بیاموزد که مشتی به صورت او می زند و رودلفو نقش بر زمین می شود. زمان بسرعت می گذرد پسرعموها در منزل ادی کاربن سکنی گزیده اند عشق کاترین و رودلفو اتشین و حسادت ادی کاربن به این عشق و دلدادگی آتشین تر که به هر طریقی هست می بایستی مانع چنین وصلتی شود.تنها راه پایان دادن به ماجرا مطلع نمودن اداره مهاجرت است . وکیل از ادی کاربن می خواهد که به پلیس اطلاع ندهد که بر خلاف توصیه وکیل دلسوزش به باجه تلفن می رود.
بحران پدید آمده است گره ها کشمکشی را موجب شدند تا کاربن باربر با رودلفو بستیزد اما ستیز اصلی را ادی با خود دارد و زیبایی نمایش چشم اندازی از پل همینجاست. به ظاهر ادی کاربن با رودلفو درگیر است که درگیر است اما ستیز نهایی درونیست ستیز با خود که موجب عمل نمایشی می شود.
در ادامه پلیس وارد خانه ادی کاربن می شود و پسرعموهای ایتالیایی مهاجر را با خود می برد. مارکو به ادی آب دهان می اندازد و در نهایت با ضمانت وکیل تا تشکیل جلسه دادگاه آزاد می شوند. شب عروسی کاترین ادی از همسرش می خواهد که به عروسی نرود و وقتی کاترین ادی را چنین گستاخ علیه خود می بیند با شدیدترین الفاظ به وی پرخاش می کند. اوج نمایش زمانیست که رودلفو میگوید مارکو می خواهد ادی را بزند و خواستار فرار ادی از معرکه است . اما ادی می ماند و می خواهد که مارکو عذرخواهش باشد که در جدال ادی کاربن و مارکو ادی کشته می شود و تراژدی نوین آرتور میلر به پایان می رسد.
در تعریف کلاسیک تراژدی از ارسطو می خوانیم …تراژدی تقلید است از کار و کردار شگرف و تمام…..که این تقلید به وسیله کردار انجام می گیرد نه به وسیله نقل و روایت…و چشم اندازی از پل یک تراژدیست که اگر چه ساختارش کلاسیک نیست که آرتور آمریکایی در این نمایشنامه و قبل تر در مرگ فروشنده و همه پسران من از تراژدی نوین می گوید. تراژدی که از بطن جامعه بر آمده است.
اجرا:
آقای محمد تقی احتیاط در مقام کارگردانی چشم انداری از پل نشان می دهد که افزون بر شناخت کافی و وافی ار درام و تراژدی نوین باغبان موفقیست که می داند درختانش را چگونه پرورش دهد تا از ثمر میوه هایش هر کسی به وسع و بضاعت و هوشمندیش بهره مند شود. اگر چه وقتی متن را از منظر وفاداریش به زمان و جغرافیای محل و

قوع ماجرا تحلیل می نمائیم و می خواهیم نعل به نعل همخوان فضای مطروحه باشیم ؛ نمی شویم که در نگاه نخستین سوالی در ذهن متبادر می شود که چرا فضایی رئالیستی محض را نمی بینیم و در پاسخ می یابیم تعمد کارگردانیست که در کلیت ساختار اجرا یک هماهنگی کامل بین همه عوامل کمکی نور؛ صدا؛ موسیقی و طراحی صحنه بوضوح دیده می شود؛ باید اغماض نماییم که محل قرار داشتن میز خانه ادی کاربن با تماشاچی فاصله اش می توانست کم و کمتر باشد و در شروع نمایش اگر وکیل داستان ما از بی مهری مردم به کشیش و وکیل نمی گفت صحنه بندی شروع نمایش را قراردادی می بینیم ؛ قرار دادی که پذیرفتنیست چرا که از همان آغاز اجرا تکلیفش را با من مخاطب روشن می نماید و آن هم توجه به مضمون است و به همین دلیل خیلی از این که همذات قهرمان داستان تراژدی نشویم نباید بهراسیم که شکستن دیوار چهارم توسط وکیل رگه هایی از ساختار روایی را در اجرا به مخاطبش می نمایاند. و علیرغم همه آنچه در رابطه با کارگردانی آوردیم باز ی های روان همه بازیگران به ویژه بازی دو هنرمند پیشکسوت آقایان احمد علی مهدی نژاد در نقش وکیل و محمدرضا صارمی در نقش ادی کاربن به جذ ابیت اثر بسیار افزوده است. طراحی گریم محمد رضا شجریان از دیگر نقاط قوت اجراست که اصلا دیده نمی شود. ضرباهنگ و ریتم در یک نمایش تراژدی با مدت زمان یکصد و ده دقیقه عامل موثریست که در این نمایش بخصوص از کارگردانی بقاعده و سنجیده حکایت می نماید.
تاتر یزد را همیشه تاتر جرقه ای نامیده ام؛ هر از گاهی جرقه ای زده می شود و کاری در خور تامل و شکیل بر صحنه اجرا خودی نشان می دهد و چشم اندازی از پل یکی از این جرقه ها ست که زده شد که ضمن تبریک به کارگردان و همه عوامل اجرایی و به امید اجراهایی همچنان جرقه ای و به مراتب بهتر از گروه پویا گفتارم را به پایان می رسانم.
و من الله التوفیق
سیزدهم تیرماه نود و هشت
یزد؛ محمدرضا امیرخانی